امید محال

هزار سال به سوی تو آمدم
افسوس
هنوز دوری دور از من ای امید محال
هنوز دوری آه از همیشه دورتری
همیشه اما در من کسی نوید دهد
که می رسم به تو
شاید هزارسال دگر
صدای قلب ترا
پشت آن حصار بلند
همیشه می شنوم

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.akslar.com

عزیزم وبلاگ قشنگی داری.من هر روز به وبلاگهای زیادی سر میزنم ولی وبلاگ شما یه چیز دیگست

misssdandelion شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

واییییییییی که چه قد دلم گرفته
وصف حال بوداااا

دهان پاره یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.moanas.blogsky.com


تاره آغاز کار است که عشق باشد دیگر جوانی با تو همسفر می شود. سال و ماه پای کنار
می کشند تا تو بمانی در کنار شعرهایت و آنهایی را که دوست می داری . میدانی سپید ها سیاه می شوند و تو برای زنده ماندن باید عاشق بمانی و ........ راستی را پیشه کنی و چشم به تولد روز داشته باشی -شاید هم کسی آزادی را با تو بخواند .. و .....

saeid یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

افسوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد