پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی است
حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی است
قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی است
نغمه بلبل و فریاد زغن هردو یکی است
این ندانسته که قدر همه یکسان نبود
زاغ رامرتبه مرغ خوش الحان نبود
چون چنین است پی کار دگرباشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به
نو گلی کو که شوم بلبل دستان سازش
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش
از من و بندگی من اگرش عاری است
بفروشد که به هر گوشه خریداری است
به وفاداری من نیست در این شهر یکی
بنده همچو مرا هست خریدار بسی
مدتی در ره عشق تو دویدم بس است
راه صد بادیه درد بریدم بس است
بعد از این ما و سرکوی دلارای دگر
با غزالی و غزلخوانی و غوغای دگر
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین
وایییییییی خوواهری فوق االعاده بود