نترس از وحشت تنهایی من
تو هم با من به تنهایی رسیدی
خیانت کردی امّا خیلی ساده
ازون دیوونه بازی دل بریدی
چرا حالا ؟! نمیتونم بفهمم
نگو برگشتی و میخوای بمونی
دلم میگیره از خواب و خیالت
تو انگار از توهّم در جنونی
لبت بوی کدوم لب رو گرفته؟
تنت حُرم کدوم شب رو گرفته؟
ببین بعد هزار بی آبرویی،
کی این ژست مودّب رو گرفته
مگه این اتّفاق ساده ای بود؟
حالا با یه دوستت دارم تمومه ؟
نگو دلواپسم بودی و حالا
تن تب دارت اینجا پیش رومه
نگو دل کندنت خوابو خیاله
همون اوّل که رفتی دل بریدی
خودت انگار نمیفهمی هنوزم
منو عشقو به رسوایی کشیدی
لبت بوی کدوم لب رو گرفته؟
تنت حُرم کدوم شب رو گرفته؟
ببین بعد هزار بی آبرویی،
کی این ژست مودّب رو گرفته
تمومش کن با این دیوونه بازی
بهشتِ عمرمو ویرونه کردی
برو خائن نمیخوامت دوباره
منم مثل خودت دیوونه کردی
برو بخشیدمت با مهربونی
دلم غمگینه امّا رنگ دریاس
تو قلبت جنسه سنگه بی مروّت
نمیفهمی چقدر آیینه اینجاس
نوش کن جام شراب یک منی تا بدان بیخ غم از دل برکنی
دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند چون خم دنی
چون ز جام بیخودی رطلی کشی کم زنی از خویشتن لاف منی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب جمله رنگ آمیزی و تردامنی
دل به می دربند تا مردانه وار گردن سالوس و تقوا بشکنی
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر خویشتن در پای معشوق افکنی
مرسی خواهر گلم دوست دارم
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
سلام
واقعاْ زیبا بود! البته نه برای کسی که مورد خیانت قرار گرفته!
که برای او مخصوصاْ اگر زن باشد گویی دنیا به آخر رسیده است! مگر می شود کسی تمام وجودش را به مردی ببخشد و مردش .....
متاسفم