زندگی یک بازی درد آور است
زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم و اما باختیم
کاخ خود را روی دریا ساختبم
لمس باید کرد این اندوه را
بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را با همین غمها خوش است
با همین بیش و همین کم ها خوش اشت
باختیم و هیچ شاکی نیستیم
بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم :)
فقط :
(((حباب)))
زندگی یعنی یک سار پرید
از چه دلتن شدی دلخوشی ها کم نیست
عزیزم شما که اول و آخر خاکی ها هستی
با اینکه فرشته ای و دوره مرخصیت رو رو زمین میگزرونی
عاشقتم من :)
زندگی خوشگله
زندگی قشنگه
زندگی و با همه بیرحمی هاش
با همه مهربونیهاش و بارونهاش
با همه چیزش دوست دارم
باشد که ما هم بر خاک برگردیم
سلام
با خواندن شعر شما به یاد شعر زندگی خودم افتادم.
زندگی چیست؟ کمی خندیدن
حال و احوال تو را پرسیدن
زندگی چیست؟ پس از دلتنگی
صورت ماه تو را بوسیدن
زندگی چیست؟ شراب چشمت
جرعه درجرعه شبی نوشیدن
زندگی چیست؟ گرفتن دستت
پا به پای قدمت رقصیدن
زندگی چیست؟ همه گوش شدن
جز صدای تو صدا نشنیدن
زندگی چیست؟ همه چشم شدن
قد و بالای چو سروت دیدن
. . . .
آیا موافقید زندگی همان طور است که ما به آن می نگریم؟
موفق و شاد باشید