زندگی

زندگی یک بازی درد آور است  

زندگی یک اول بی آخر است 

زندگی کردیم و اما باختیم  

کاخ خود را روی دریا ساختبم 

لمس باید کرد این اندوه را 

بر کمر باید کشید این کوه را 

زندگی را با همین غمها خوش است 

با همین بیش و همین کم ها خوش اشت 

باختیم و هیچ شاکی نیستیم 

بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم    :)

نظرات 6 + ارسال نظر
خنکای پایان خاطرات چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 04:08 ب.ظ


فقط :

(((حباب)))

misssdandelion پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 12:42 ق.ظ

زندگی یعنی یک سار پرید
از چه دلتن شدی دلخوشی ها کم نیست

دهان پاره پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 09:36 ق.ظ http://moanas.blogsky.com/

عزیزم شما که اول و آخر خاکی ها هستی
با اینکه فرشته ای و دوره مرخصیت رو رو زمین میگزرونی

عاشقتم من :)

غزل بانو پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://1ghazal.blogsky.com

زندگی خوشگله
زندگی قشنگه
زندگی و با همه بیرحمی هاش
با همه مهربونیهاش و بارونهاش
با همه چیزش دوست دارم

saeid پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 11:26 ب.ظ

باشد که ما هم بر خاک برگردیم

حسین جمعه 11 تیر 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://hosseinmesghali.blogsky.com/

سلام
با خواندن شعر شما به یاد شعر زندگی خودم افتادم.
زندگی چیست؟ کمی خندیدن
حال و احوال تو را پرسیدن

زندگی چیست؟ پس از دلتنگی
صورت ماه تو را بوسیدن

زندگی چیست؟ شراب چشمت
جرعه درجرعه شبی نوشیدن

زندگی چیست؟ گرفتن دستت
پا به پای قدمت رقصیدن

زندگی چیست؟ همه گوش شدن
جز صدای تو صدا نشنیدن

زندگی چیست؟ همه چشم شدن
قد و بالای چو سروت دیدن

. . . .

آیا موافقید زندگی همان طور است که ما به آن می نگریم؟
موفق و شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد