تو کیستی،که من اینگونه،بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی،که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق،سر گشته،روی گردابم!
تو در کدام سحر،بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تودر کدام کرانه،تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن،همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین،آه!
مدام پیش نگاهی،مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند
سرود می خوانند
خبری شد مگه که باز این گونه بی تاب شدی؟
باز رفتی شمال هوایی شدی :)
عزیزم ببین من یه بار شعر شاد گذاشتم حالا تو حرف در بیار واسم :)
سلام مهربون
من بلوطم
امید دارم زیبایی هایی که در قالب اشعار منتشر می کنی آرایشگر افکار ما هم شود و چون تو زیبا اندیش شویم
مانا باشی
زیبایی که می بینی از شماست که شعر ها رو می خونی مرسی دوستم
سلام مهربون
حضورت در بلوط همیشه شادمانی ام را به همراه می آورد
شاد باشی و خشنود
آغوشت را بازکن!
بعضی وقتا باید خوشگل نگاه کرد
بعضی وقتا هم نباید خوشگل نگاه کرد
الان دوس ندارم خوشگل نگاه کنم
چرا دوستم؟
سلاااااااااااااااااام
عالی بود!!!
فوق العاده و عمیق!!!
انگار حرف دل همه را می زنی وقتی احساست را می سرایی!
شاد باشی و شادتر شوی