تو در پس روزهای ابری نهفته ای و من بی قرار بارشم ای ابرها در امتداد انتظارم با یکدگر بر خورد کنید تو در پشت برهنگی اندام بید نشسته ای و من بی تاب تنپوشی از سبزینه ها هستم ای بیدها عریانی تان را با شکوفه های استقامت من بپوشانید تو درکنار کودکی غنچه آرمیده ای و من کهولت شاخه ها بسر می برم ای لحظه های ناب ، غنچه های گمگشته را در شاخسار خمیده ام پیدا کنید.
بسیار زیبا و دوست داشتنی است نگاشته تان مهربون...
خرسندم از نگارش دوباره تان
قلمت جاری...
روی پرچیــن دلتنگــی هــآ ...
رو بــه آسمــان بــی قــراری هــایــمــ....
سمــت چنــآر دوســت...
دلمــ عجیــب گرفتــه...
ای آسمــ ــان خوشبحــآلــت...
کــه بــی پــروآ مــی گریــی و بــی محابــا مــی خروشــی...
بــی آنکــه کســی زخمــه بر قلب پریشانت زند و....
نگاهــی خرده بر فریــادت گیــرد...
ای آسمـ ـان خوش بحآلــت....
سلام
مرسی دوست خوبم
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند..
سلام مهربون
لحظات به کام ات عزیز..[گل]
سلام دوستم مرسیی
من هنوز نمیتونم برای شما کامنت بذارم نمی دونم چرا :((((
از کم سعادتی منه عزیزم
چون خیلی دوست دارم حضور شما رو حس کنم .. با مرورگر موزیلا امتحان کن .. امیدوارم بشه
حضورت و کامنت هات برام ارزشمند هست مهربون
چشم حتما دوستم
وقتی تو موفق میشی من با غرور به دنیا می گویم که "این دوست من است" اما وقتی شکست می خوری من کنارت میمونم و دستهایت را می فشارم و میگویم من دوست تو هستم .. نگران نباش مهربون
لحظات به کام تان..
مرسیییی دوستم واقعا قشنگ بود