چند وقتی استکه نیستم!و برگِ اقبالممیانِ غبارِ خاک آلوده ی شهربی شرمانه گم شده استو تو نیزدیر وقتی استبر درِ احساسمضرب نمی گیریو من نیزدر بی سایه ی وهمبه گمان نشسته ام...در بی نگاهِ توسخت استاستقامتِ بی صدای آرزو!
چند وقتی است
که نیستم!
و برگِ اقبالم
میانِ غبارِ خاک آلوده ی شهر
بی شرمانه گم شده است
و تو نیز
دیر وقتی است
بر درِ احساسم
ضرب نمی گیری
و من نیز
در بی سایه ی وهم
به گمان نشسته ام
...
در بی نگاهِ تو
سخت است
استقامتِ بی صدای آرزو!
سلام. این آرزو که استقامت بی صدا می کنه چیه؟ اسم کسیه یا همون مفهوم ذهنی آرمان و خواسته های قلبیه؟
در بی نگاهِ توسخت استاستقامتِ بی صدای آرزو!یعنی بدون اینکه اعتراض کنه در سکوت منتظر اینکه آرزوش براورده شه
سلام. این آرزو که استقامت بی صدا می کنه چیه؟ اسم کسیه یا همون مفهوم ذهنی آرمان و خواسته های قلبیه؟
در بی نگاهِ تو
سخت است
استقامتِ بی صدای آرزو!
یعنی بدون اینکه اعتراض کنه در سکوت منتظر اینکه آرزوش براورده شه