تو در پس روزهای ابری نهفته ای و من بی قرار بارشم ای ابرها در امتداد انتظارم با یکدگر بر خورد کنید تو در پشت برهنگی اندام بید نشسته ای و من بی تاب تنپوشی از سبزینه ها هستم ای بیدها عریانی تان را با شکوفه های استقامت من بپوشانید تو درکنار کودکی غنچه آرمیده ای و من کهولت شاخه ها بسر می برم ای لحظه های ناب ، غنچه های گمگشته را در شاخسار خمیده ام پیدا کنید.