دلم تنگه

گاهی دلم، دلتنگ با تو بودن میشود ! 

 

چه دیــر به دیــر به خواب زندگی ام می آیی

نمی دانی که من دلواپســی هایم را

با رویـــــاهای تــــو رنگ می زنم ؟!

نمی دانی که اندوهـــــم

با خیــال تـــو  می آمیــزد ...

تا غــزل غــزل ترانه شود ؟!

تو خـوب می دانی

خـوب من

خوب می دانی ...

که در اندوه فاصــــله

پنجــــره ی اتاقم باز نمی شــود

حتی تا هوای تازه بنوشـــــم

حس گنگ من و دریا

کلبه ام پنجره ای باز به دریا دارد

خوب من , منظره خوب تماشا دارد

ساختم آینه ای را به بلندای خیال

تا خودت را به تماشای خودت وادارد

راز گیسوی تو دنیای شگفت انگیزی است

که به اندازه صد فلسفه معنا دارد

گوش کن , خواسته ام خواهش بی جایی نیست

اگر آیینه دستت بشوم جا دارد

چشم یک دهکده افتاده به زیبایی تو

یعنی این دهکده , یک دهکده رسوا دارد

کوزه بر دوش , سر چشمه بیا تا گویند

عجب این دهکده سرچشمه زیبا دارد

در تو یک وسوسه مبهم و سرگردان است

از همان وسوسه هایی که یهودا دارد

عشق را با همه شیرینی و شورانگیزی

لحظه هایی است که افسوس و دریغا دارد

بی قرار آمدن , آشفتن و آرام شدن

حس گنگی است که من دارم و دریا دارد

یخ نزن , رود معمایی من , جاری باش

دل دریاییم آغوش پذیرا دارد


happy valentine

با عشق می توانی


 از شقایق ها حرف بزنی


 و زمزمه های دلتنگی ات را به وسیله قاصدک به گوشم برسانی


 با عشق می توانی


 به زندگیت معنا ببخشی وخود را به باغ امید برسانی ،


 پس در را به رویش بگشا که بهانه ایست برای عاشق تر شدن...

دلم فـــــال می خواهـــــد
قهـــــوه ...
تــاروت ...
نمی دانــــــم ؟!
هر چه باشــــــد
......هر چه نقـــــش تـــــو
را در این روزهـــــای بــیرنــــگ
پــــر رنــــگ کنــــد !
دلم پــر
است
از این همــــــه روزهــــــای خـــــــــالی ...

دنیا کوچک تر از آن است

دنیا کوچک تر از آن است،

که گم شده ای را در آن یافته باشی.

هیچ کس اینجا گم نمی شود!

آدمها به همان خونسردی که آمده اند ،

چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند.

یکی در مه،

یکی در غبار،

یکی در باران،

یکی در باد،

و بی رحم ترینشان در برف.

آنچه بر جای می ماند،

ردپایی است،

و خاطره ای که هر از گاهی،

پس می زند مثل نسیم

پرده های اتاقت را . . .