چراغ چشم تو

تو کیستی،که من اینگونه،بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی،که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق،سر گشته،روی گردابم!
تو در کدام سحر،بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تودر کدام کرانه،تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن،همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین،آه!
مدام پیش نگاهی،مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند
سرود می خوانند

نظرات 6 + ارسال نظر
دهان پاره یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 02:25 ق.ظ http://moanas.blogsky.com/

خبری شد مگه که باز این گونه بی تاب شدی؟
باز رفتی شمال هوایی شدی :)

عزیزم ببین من یه بار شعر شاد گذاشتم حالا تو حرف در بیار واسم :)

بلوط یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

سلام مهربون
من بلوطم
امید دارم زیبایی هایی که در قالب اشعار منتشر می کنی آرایشگر افکار ما هم شود و چون تو زیبا اندیش شویم
مانا باشی

زیبایی که می بینی از شماست که شعر ها رو می خونی مرسی دوستم

بلوط دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 09:05 ق.ظ

سلام مهربون
حضورت در بلوط همیشه شادمانی ام را به همراه می آورد
شاد باشی و خشنود

خنکای پایان خاطرات دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 10:18 ق.ظ

آغوشت را بازکن!

بوف بینا دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 12:17 ب.ظ

بعضی وقتا باید خوشگل نگاه کرد
بعضی وقتا هم نباید خوشگل نگاه کرد
الان دوس ندارم خوشگل نگاه کنم

چرا دوستم؟

حسین سه‌شنبه 5 مرداد 1389 ساعت 05:47 ب.ظ http://hosseinmesghali.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااام
عالی بود!!!
فوق العاده و عمیق!!!
انگار حرف دل همه را می زنی وقتی احساست را می سرایی!
شاد باشی و شادتر شوی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد