آخر جاده

    چشاتو وا نکن  اینجا ،  هیچ چی دیدن نداره

   صدای سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره

   توی آسمونی که کرکسا پرواز می‌کنن

   دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره

   دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه

   از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره

   بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه

    قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره

   خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده

   وقتی که آخر ِ جاده‌ها رسیدن نداره

   نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزیزم

   چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره

نظرات 3 + ارسال نظر
خنکای پایان خاطرات یکشنبه 24 مرداد 1389 ساعت 10:59 ق.ظ

روی چیزهایی که ارزش دیدن داره باز نگه دار
البته خیلی کمه!

کاملا موافقم :)

بلوط یکشنبه 24 مرداد 1389 ساعت 11:45 ق.ظ

سلام مهربون - طاعاتت قبول

نفس می زند موج
نفس می زند موج
ساحل نمی گیردش دست
پس می زند موج
فغانی به فریاد رس می زند موج
من آن رانده مانده بی شکیبم
که راهم به فریاد رس بسته
دست فغانم شکسته
زمین زیر پایم تهی می کند جای
زمان در کنارم عبث می زند موج
نه در من غزل می زند بال
مه در دل هوس می زند موج
رها کن رها کن
که این شعله خرد چندان نپاید
یکی برق سوزنده باید
کزین تنگنا ره گشاید
کران تا کران خار و خس میزند موج
گر این نغمه این دانه اشک
درین خاک رویید و بالید و بشکفت
پس از مرگ بلبل ببینید
چه خوش بوی گل در قفس می زند موج

پایدار باشی

مرسی دوستم مال شما هم قبول باشه

misssdandelion چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

خیلی قشنگ بود عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد