وقتی پونه...

  وقتی پونه،

ترنم چشمه را زمزمه میکرد،

مزگانم اشک هایم را مزمزه می کرد،

تو،

در ناباورانه ترین گمان

تن ات،

مرطوب اندام عرق کرده ی

علف های هرز می شد

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 08:55 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود. اروزی موفقیت دارم برای شما

misssdandelion دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 09:19 ب.ظ

حالا ای که گفتی یعنی چه؟؟؟؟

saeid سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 05:53 ب.ظ

آن سست وفا که یار دل سخت من است
شمع دگران و آتش بخت من است .

حسین پنج‌شنبه 27 خرداد 1389 ساعت 09:47 ق.ظ http://hosseinmesghali.blogsky.com/

به این می گن شعر ناب!
کوتاه و موثر!
سرشار از تصویر و تشبیه!
دمتان گرم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد