خانه ای ساخته ام

خانه ای ساخته ام
پلکانش همه مهر،دربهایش احساس
شیشه اش آینه ادراک است
آه اما خانه
ساکنش درویش است ، آن تهیدست خیال ، آن تهیدست رفیق
او کسی می خواهد رغبت یکرنگی در وجودش باشد
او کسی می خواهد که وجودش باشد
رنج ابیات دلش را خواند ، هیجان نگه اش را داند
او کسی می خواهد ، نی لبک زن باشد
بربط و ضرب و سه تار
همه فرمانبر دستش باشند
ماه وخورشید و فلک ، همه محو نگه نرگس مستش باشند
او تو را می خواهد
نغمه اش شیوا کن
خانه اش زیبا کن
نظرات 6 + ارسال نظر
بلوط پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://baloot.blogsky.com

سلام مهربون
گویی که صاحب این خانه خود خالق زیبایی است که از افکار زیبا بینش تراوش می شود

سرد است و بادها خطوط مرا قطع می کنند
آیا در این دیار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن با چهره فنا شده خویش
وحشت نداشته باشد
آیا زمان آن نرسیده است
که این دریچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد.........

منتظر حضورتان هستم
پایدار باشی

دریا پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

سلام
مطلبت عالی بود
خیلی خوب
شاد باشی

misssdandelion پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 09:24 ب.ظ

باز خوشبحالت که یکی تو خونه ات هست

تو تو خونه من هستی کافیه احتیاج به کس دیگه ای نیست چون من هم کمکم می رم تیمارستان :)
عزیزمی خواهری جات ولی خدایی خالی بود اما پررو نشو :)))))

misssdandelion جمعه 25 تیر 1389 ساعت 01:41 ق.ظ

عاشقتمممممممممم

من بیشتر خواهر گلم

خنکای پایان خاطرات جمعه 25 تیر 1389 ساعت 10:11 ق.ظ

خانه دوست کجاست؟

حسین شنبه 2 مرداد 1389 ساعت 09:42 ق.ظ http://hosseinmesghali.blogsky.com

سلام
بسیار زیبا و دلنشین بود . . .
دل درویش جهان دارد و بس
عشق را در دل و جان دارد و بس
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد